برای دیدن این نوشته به ادامه ی مطلب مراجعه بفرمایید!!!
خشایار نیک پور مبصر خشن و ازار دهنده ای در ذهن بقیه اعضای کلاس شده بود.
یک روز که همه از دست او عصبانی بودند ترتیبی دادند که او را اذیت کنند.بعد از زنگ دوم دیگر تخته هوشمند کار نمیکرد.
بچه ها فرصت را مناسب دیدند که او را اذیت کنند.
زنگ سوم با حضور آقای رعوف که معلم خوبی بود و با بچه ها رابطه ی خوبی داشت متوجه خرابی تخته هوشمند شد و ماجرا را جویا شد
همگی بچه ها به گردن خشایار انداختند و تا میتوانستند او را تخریب کردند تا جایی که خشایار گریه کرد.
پس از تمام شدن تخریب خشایار و اشک های او خود خشایار ارام گرفت و عذر خواهی کرد و دانش آموزان خوش حال شدند که دیگر ان ها توسط خشایار اذیت نمیشوند.
اما پس از زنگ سوم..................
خشایار اسم اکثر بچه ها را به مدیر داد و عده ای دعوت به ولی شدند و عده ای هم تنبیه.
نتیجه:خشایار همانند دیوی نصیحت ناپذیر و پررو است.